hundred, one hundred, centi-, hecto-
تعداد آنها نزدیک به صد است.
Their number approximates one hundred.
پدر او صد ساله است.
His father is a centenarian.
دولت بیش از صد میلیون دلار صرف راهسازی کرده است.
The government has disbursed over one hundred million dollars for road construction.
مجازی a large number
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
صد بار گفتم پول ندارم!
How many times shall I say: I don't have any money!
صد تا یک غاز
worthless
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «صد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صد