با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

عملی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    amali
  • practicable, artificial, requiring, surgical, operation, addictedto smoking opium
  • آموزش
  • hands-on
  • عامیانه hophead
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد عملی

ارجاع به لغت عملی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عملی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عملی

لغات نزدیک عملی

پیشنهاد بهبود معانی