فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ممکن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

امکان‌پذیر

فونتیک فارسی

momken
صفت

possible, arguable, feasible, practicable, earthly, contingent, liable, conceivable, potential, viable, accomplisable

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او معتقد است که تغییر جهان ممکن است.

She believes it is possible to change the world.

این طرح با منابعی که داشتیم، ممکن به نظر می‌رسید.

The plan seemed feasible with the resources we had.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ممکن

  1. مترادف:
    امکان‌پذیر شدنی صورت‌پذیر محتمل مقدور میسر میسور
    متضاد:
    غیرممکن

ارجاع به لغت ممکن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ممکن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ممکن

لغات نزدیک ممکن

پیشنهاد بهبود معانی