زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

عمل کردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / amal kardan /

to do, to act, to behave, to walk, to treat, to perform, to function, to play, to follow, to fulfill, to practice, to execute, to redeem, to militate

to do

to act

to behave

to walk

to treat

to perform

to function

to play

to follow

to fulfill

to practice

to execute

to redeem

to militate

کاری را انجام دادن

همان‌طور که به تو گفته شده عمل کن!

Do as you are told!

با زرنگی عمل کردن

to play it smart

فعل لازم
فونتیک فارسی / amal kardan /

to operate, to work, to start to function, to start to run

to operate

to work

to start to function

to start to run

به کار افتادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

توجه و تمرکز مصرف‌کنندگان چینی بر روابط بین فردی به‌طور ناملموس به‌مثابه‌ی کنشی از رفتار مصرف آن‌ها عمل می‌کند.

Chinese consumers' focus on interpersonal relationships operates intangibly as a function of their consumption behavior.

این ترفند به‌طور عالی عمل کرد.

The ploy worked brilliantly.

فعل لازم
فونتیک فارسی / amal kardan /

پزشکی to perform a surgical operation, to operate on, to treat surgically

to perform a surgical operation

to operate on

to treat surgically

عمل جراحی کردن

دیروز ایرج را عمل کردند.

Iraj was operated on yesterday.

عمل کردن نیاز به دقت و تمرکز دارد.

To perform a surgical operation requires precision and focus.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت عمل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عمل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عمل کردن

لغات نزدیک عمل کردن

پیشنهاد بهبود معانی