آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

غرق شدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / ghargh shodan /

to drown, to swamp, to sink, to founder, to shipwreck, to welter, to plunge (under water)

to drown

to swamp

to sink

to founder

to shipwreck

to welter

to plunge

زیر آب فرورفتن

او شناگر خوبی بود؛ با عقل جور درمی‌آید که غرق شده باشد؟

He was a good swimmer; is it conceivable that he may have drowned?

وقتی قایق شروع به غرق شدن کرد همه‌ی ما فکر کردیم کارمان تمام است.

We all thought we were done for when the boat started to sink.

فعل لازم
فونتیک فارسی / ghargh shodan /

to be swamped (by work, etc.), to be inundated

to be swamped

to be inundated

سخت گرفتار کاری شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او هر صبح غرق ایمیل‌ها می‌شود.

She is swamped with emails every morning.

من تمام دیروز را غرق تماس‌ها بودم.

I was inundated with calls all day yesterday.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت غرق شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غرق شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غرق شدن

لغات نزدیک غرق شدن

پیشنهاد بهبود معانی