امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

فرعی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

far'i
secondary, of secondary importance, minor, tributary, subordinate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
راه
feeder
عامیانه small-time
shunt
support, supporting
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرعی

  1. مترادف:
    تابع ضمیمه منشعب
    متضاد:
    اصلی

ارجاع به لغت فرعی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرعی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرعی

لغات نزدیک فرعی

پیشنهاد بهبود معانی