آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فروزان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / foroozaan /

ablaze, burning, flaming

ablaze

burning

flaming

مشتعل

بلندهمتی فروزان

burning ambition

خشم فروزان

ablaze anger

صفت
فونتیک فارسی / foroozan /

bright, shiny, shining, aglow, effulgent, lustrous, scintillating, phosphorescent, lambent, beaming, resplendent, alight, luminous, radiant, flamboyant

bright

shiny

shining

aglow

effulgent

lustrous

scintillating

phosphorescent

lambent

beaming

resplendent

alight

luminous

radiant

flamboyant

درخشان، روشن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

چشمان سیاهش فروزان بودند.

Her large dark eyes were almost luminous.

صورتش سرخ و فروزان بود.

His face was red and shiny.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فروزان

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت فروزان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروزان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروزان

لغات نزدیک فروزان

پیشنهاد بهبود معانی