فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فزاینده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

افزاینده

فونتیک فارسی

fazaayande
صفت

ادبی increasing, accumulative, cumulative, mounting, ever-increasing, augmenting, on the rise

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

خطرات فزاینده تصمیم آن‌ها را متزلزل کرد.

Their determination melted in the face of increasing dangers.

نرخ فزاینده‌ی جرم در شهر باعث افزایش نگرانی ساکنان آن شده است.

The increasing crime rates in the city have raised concerns among residents.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فزاینده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فزاینده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فزاینده

لغات نزدیک فزاینده

پیشنهاد بهبود معانی