۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

فشرده به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / feshorde /

pressed, condensed, compressed, squeezed, pushed, tight, dense, shoved, concentrated, compacted, rammed

متراکم

پنبه‌ی فشرده

compressed cotton

چوب فشرده محکم‌تر است.

Pressed wood is stronger.

صفت
فونتیک فارسی / feshorde /

concise, compact, summary, abridged, intensive

مختصر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

لوح فشرده معجزه‌ی تکنولوژی مدرن است.

The compact disc is a miracle of modern technology.

کلاس‌های فشرده‌ی فرانسوی

intensive French courses

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فشرده

  1. مترادف:
    مجمل
  1. مترادف:
    متراکم
  1. مترادف:
    محکم

ارجاع به لغت فشرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فشرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فشرده

لغات نزدیک فشرده

پیشنهاد بهبود معانی