فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فشرده به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

متراکم

فونتیک فارسی

feshorde
صفت

pressed, condensed, compressed, squeezed, pushed, tight, dense, shoved, concentrated, compacted, rammed

پنبه‌ی فشرده

compressed cotton

چوب فشرده محکم‌تر است.

Pressed wood is stronger.

مختصر

فونتیک فارسی

feshorde
صفت

concise, compact, summary, abridged, intensive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

لوح فشرده معجزه‌ی تکنولوژی مدرن است.

The compact disc is a miracle of modern technology.

کلاس‌های فشرده‌ی فرانسوی

intensive French courses

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فشرده

  1. مترادف:
    مجمل
  1. مترادف:
    متراکم
  1. مترادف:
    محکم

ارجاع به لغت فشرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فشرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فشرده

لغات نزدیک فشرده

پیشنهاد بهبود معانی