زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

فعال بودن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / fa'aal boodan /

to be active, to be activated, to be diligent or assiduous

کنشور بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مادرم تا آخر عمرش فعال بود.

My mother was active to the end of her life.

برای یک سبک زندگی سالم فعال بودن مهم است.

It's important to be active for a healthy lifestyle.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فعال بودن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فعال بودن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فعال بودن

لغات نزدیک فعال بودن

پیشنهاد بهبود معانی