فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

قاری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

قرائت‌کننده

فونتیک فارسی

ghaari
اسم

reader, chanter, reciter

قاری اصلی گروه سرود صدایی قوی و پرطنین داشت.

The choir's main chanter had a powerful and resonant voice.

صدای زیبای قاری در سالن کنسرت طنین‌انداز شد.

The beautiful sound of the chanter echoed through the concert hall.

قرائت‌کننده‌ی قرآن

فونتیک فارسی

ghaari
اسم

reader of Koran

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

به عنوان یک قاری فهم و تفسیر آموزه‌های اسلام مهم است.

As a reader of the Koran, it is important to understand and interpret the teachings of Islam.

پسر جوان مشتاق بود قاری شود.

The young boy was eager to become a reader of Koran.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قاری

  1. مترادف:
    تلاوتگر خواننده قرآن‌خوان مقری

ارجاع به لغت قاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قاری

لغات نزدیک قاری

پیشنهاد بهبود معانی