آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

مادربزرگ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / maadarbozorg /

grandmother, grandma, grandparent, granny, grannie

grandmother

grandma

grandparent

granny

grannie

مادر والدین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مادربزرگ از بچه‌ها نگهداری می‌کند.

The grandmother is keeping the children.

برای داشتن قدری آرامش بچه‌ها را به خانه‌ی مادربزرگ فرستادیم.

To have some peace, we shipped the children off to grandma's house.

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج مادربزرگ

مادربزرگ به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «مادربزرگ» در زبان انگلیسی به grandmother ترجمه می‌شود.

مادربزرگ به زن مسن‌تری گفته می‌شود که مادر یکی از والدین فرد است. این واژه برای توصیف جایگاه و رابطه‌ی خانوادگی مادری به کار می‌رود که به طور طبیعی به‌عنوان یکی از اعضای ارشد خانواده محسوب می‌شود و معمولاً تجربه‌های زیادی در زندگی دارد. مادر بزرگ‌ها اغلب نقش‌های مهمی در خانواده ایفا می‌کنند، از جمله مراقبت و تربیت نوه‌ها، ارائه‌ی مشاوره به فرزندان خود، و حتی به‌عنوان پشتیبان عاطفی برای نسل‌های جوان‌تر.

در بسیاری از فرهنگ‌ها، مادربزرگ‌ها از احترام و محبت زیادی برخوردار هستند. آن‌ها به‌عنوان فردی مهربان و دلسوز که می‌تواند در بسیاری از موارد راهنمایی‌های مفیدی ارائه دهد، شناخته می‌شوند. در بعضی از جوامع، مادربزرگ‌ها همچنان نقشی فعال در تربیت و رشد نوه‌ها دارند و به‌عنوان حافظان سنت‌ها و فرهنگ خانواده شناخته می‌شوند.

در زندگی روزمره، مادربزرگ‌ها ممکن است به‌عنوان کسانی که با تجربه‌های خود به نسل‌های بعدی کمک می‌کنند، شناخته شوند. آن‌ها ممکن است وقت زیادی را با نوه‌ها بگذرانند، داستان‌های گذشته را تعریف کنند و در موقعیت‌های مختلف از حمایت‌های عاطفی بهره‌مند شوند.

ارجاع به لغت مادربزرگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مادربزرگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مادربزرگ

لغات نزدیک مادربزرگ

پیشنهاد بهبود معانی