macadamia
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او یک کیسه ماکادمیا به پیکنیک آورد.
She brought a bag of macadamia to the picnic.
من عاشق پختن کلوچه با ماکادمیا هستم.
I love baking cookies with macadamia.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ماکادمیا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماکادمیا