فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

مداخله کردن به انگلیسی

معنی

معادل انگلیسی لغت:

interfere, intervene, meddle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مداخله کردن

  1. مترادف:
    دخالت کردن شرکت کردن دست‌اندازی کردن
  1. مترادف:
    پادرمیانی کردن شفاعت کردن میانجیگری کردن وساطت کردن

ارجاع به لغت مداخله کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مداخله کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مداخله کردن

لغات نزدیک مداخله کردن

پیشنهاد بهبود معانی