معنی مربع به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

چهارگوش

فونتیک فارسی

'morabba

اسم صفت

square, box, quadrangle, quadrate, quadratic, foursquare, quadrangular

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- مربع چهار ضلع دارد.

- A square has four sides.

- دایره‌ی مربع به عقل نمی‌گنجد.

- A round square does not subsist.

مجذور

فونتیک فارسی

'morabba

صفت

square

- کیلومتر مربع

- square kilometer

- ده متر مربع

- ten square meters

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مربع

چهارگوش، چهارگوشه ≠ سه‌گوش، مثلث

ارجاع به لغت مربع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «مربع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مربع

لغات نزدیک مربع

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی