با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مزلف به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خودآرا

فونتیک فارسی

mozallaf
صفت
long-haired, teddy boy, gigolo, catamite

- او به مزلف بودن شهرت دارد.

- He had a reputation for being a gigolo.

- پسر مزلف با چنان مهارتی گیتار نواخت که تماشاچیان مسحور شدند.

- The long-haired boy played the guitar with such skill that the audience was mesmerized.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مزلف

ارجاع به لغت مزلف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مزلف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مزلف

لغات نزدیک مزلف

پیشنهاد بهبود معانی