eager, willing, desirous, interested, zealous, keen, intent, enthusiastic, ready, solicitous, aspirant, impatient, athirst, agog, avid, gung-ho, ardent, crazy, fain
مشتاق دیدار او
desirous of meeting her
همهی آنها مشتاق ملاقات همسایهی جدید بودند.
They were all eager to meet the new neighbor.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مشتاق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مشتاق