فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

معمولی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

رایج، عادی

فونتیک فارسی

ma'mooli
صفت

ordinary, usual, commonplace, standard, regulation, stock, common, wonted, accustomed, mediocre, natural, indifferent, plain, unspectacular, mundane, workaday, middling, routine, regular, normal, everyday, garden-variety, run-of-the-mill

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مسائل معمولی زندگی در یک شهر بزرگ

the everyday problems of living in a big town

شاعری معمولی

a garden-variety poet

نمونه‌جمله‌های بیشتر

سرماخوردگی معمولی

the common cold

تلفظ معمولی

normal pronunciation

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معمولی

  1. مترادف:
    رایج عادی متداول متعارف مرسوم مستعمل
    متضاد:
    خاص نامتعارف
  1. مترادف:
    پیش‌پاافتاده عام مبتذل

ارجاع به لغت معمولی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معمولی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معمولی

لغات نزدیک معمولی

پیشنهاد بهبود معانی