فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

معین کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
allocate, allot, appoint, define, determine, set, state

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معین کردن

  1. مترادف:
    تعیین کردن
  1. مترادف:
    مقرر داشتن قرار دادن

ارجاع به لغت معین کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معین کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معین کردن

لغات نزدیک معین کردن

پیشنهاد بهبود معانی