فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

مقرون‌به‌صرفه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کم‌هزینه
  • فونتیک فارسی

    maghroon be sarfe
  • صفت
    economical, economy, frugal, thrifty, cost-effective, sparing
    • - برای کاهش هزینه‌ها، هتلی مقرون‌به‌صرفه برای تعطیلاتمان انتخاب کردیم.

    • - We chose an economical hotel for our vacation to reduce expenses.
    • - شرکت تصمیمی مقرون‌به‌صرفه برای کاهش هزینه‌های غیرضروری گرفت.

    • - The company made an economical decision to cut down on unnecessary expenditures.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد مقرون‌به‌صرفه

ارجاع به لغت مقرون‌به‌صرفه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقرون‌به‌صرفه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مقرون‌به‌صرفه

لغات نزدیک مقرون‌به‌صرفه

پیشنهاد بهبود معانی