مقرون به صرفه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • کم‌هزینه
  • فونتیک فارسی

    maghroon be sarfe
  • صفت
    economical, economy, frugal, thrifty, cost-effective, sparing
    • - برای کاهش هزینه‌ها، هتلی مقرون‌به‌صرفه برای تعطیلاتمان انتخاب کردیم.

    • - We chose an economical hotel for our vacation to reduce expenses.
    • - شرکت تصمیمی مقرون‌به‌صرفه برای کاهش هزینه‌های غیرضروری گرفت.

    • - The company made an economical decision to cut down on unnecessary expenditures.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد مقرون به صرفه

لغات نزدیک مقرون به صرفه

پیشنهاد و بهبود معانی