آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

مقید کردن به انگلیسی

معنی

bind, chain, circumscribe, commit, constrain, cramp, fetter, trammel

bind

chain

circumscribe

commit

constrain

cramp

fetter

trammel

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقید کردن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
پای‌بند کردن وابسته کردن
مترادف:
مترادف:
گرفتار کردن دربند کردن

ارجاع به لغت مقید کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقید کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقید کردن

لغات نزدیک مقید کردن

پیشنهاد بهبود معانی