منبع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مبدا، سرچشمه، منشا

فونتیک فارسی

'manba
اسم
reserve, spring, wellspring, fountain, headwaters, resource, source, fountainhead, mint, matrix, repertory, fount, mother, font

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- خورشید منبع انرژی ما است.

- The sun is our source of energy.

- منبع درآمد او چیست؟

- What is the source of his income?
ماخذ، هر سازمان یا شخص یا مدرکی که اطلاعات از آن اخذ می‌شود

فونتیک فارسی

'manba
اسم
reference, source, origin

- او منبع همه‌ی آن شایعات را کشف و افشا کرد.

- He nailed the source of all those rumors.

- منبع دست اول اطلاعات

- a primary source of information
محل نگهداری مایعات

فونتیک فارسی

'manba
اسم
tank, reservoir, repository

- منبع بنزین ناگهان آتش گرفت.

- The petrol tank suddenly ignited.

- کمی آب از منبع نشت کرده بود.

- The tank had leaked a small amount of water.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد منبع

ارجاع به لغت منبع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «منبع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/منبع

لغات نزدیک منبع

پیشنهاد بهبود معانی