با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مهمان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مدعو، کسی که دعوت شده

فونتیک فارسی

mehmaan
اسم
guest, visitor, company, caller, visitant, invitee

- امشب مهمان داریم.

- We are having company tonight.

- مهمان پرتوقع

- a demanding guest

- بشقاب جلو مهمان گذاشتن

- to set a dish before a guest
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مهمان

ارجاع به لغت مهمان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهمان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مهمان

پیشنهاد بهبود معانی