payer, challenger
payer
challenger
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مودی مسئول پرداخت بهموقع فاکتور است.
The payer is responsible for settling the invoice on time.
مودی باوجود شرایط سخت، از تسلیم شدن خودداری کرد.
The challenger refused to give up despite the difficult circumstances.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مودی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مودی