فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

موش به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نوعی پستاندار از تیره‌ی موش‌ها

فونتیک فارسی

moosh
اسم

جانورشناسی mouse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

گربه به طرف موش جست.

The cat sprang toward the mouse.

موش در تله گیر افتاد.

The mouse was caught in a trap.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت موش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موش

لغات نزدیک موش

پیشنهاد بهبود معانی