hopeless, despairing, despondent, forlorn, downcast, demoralized, in despair, discouraged, disappointed, dispirited, desperate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از هدفش ناامید شد.
He was disappointed of his purpose.
پناهندگان ناامید از حکومت ملتمسانه طلب غذا و سرپناه کردند.
The desperate refugees implored the government for food and shelter.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناامید» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناامید