آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴

    نازنازی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / naaznaazi /

    spoiled (person), softy, sissy

    spoiled

    softy

    sissy

    نازپرورده

    او فکر می‌کرد پیراهن صورتی‌اش باعث شده نازنازی به نظر برسد.

    She thought his pink shirt made him look sissy.

    او به پسر نازنازی که نمی‌توانست از درخت بالا برود، خندید.

    He laughed at the sissy boy who couldn't climb the tree.

    صفت
    فونتیک فارسی / naaznaazi /

    lovely, cutie, bundle of joy

    lovely

    cutie

    bundle of joy

    ملوس، زیبا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    این دختر نازنازی دختر شماست؟

    Is this cutie girl your daughter?

    نازنازی‌ترین سگ کوچولو

    the most cutie little dog

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج نازنازی

    نازنازی به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «نازنازی» در زبان انگلیسی بسته به زمینه و لحن جمله می‌تواند به واژه‌هایی مانند spoiled, pampered, delicate, یا در مواردی whiny ترجمه شود. اما چون «نازنازی» در زبان فارسی هم بار عاطفی دارد و هم بسته به لحن، می‌تواند تحبیب‌آمیز یا انتقادی باشد، هیچ واژه‌ی انگلیسی کاملاً معادلِ احساسی و کاربردی آن نیست.

    در زبان فارسی، «نازنازی» صفتی است که معمولاً برای توصیف کسی به‌کار می‌رود که رفتاری لطیف، حساس، یا بیش‌ازحد وابسته دارد، یا با توقع توجه و مراقبت زیاد رفتار می‌کند. این واژه گاهی با حس محبت و شوخ‌طبعی به‌کار می‌رود (مثلاً وقتی مادری فرزندش را «نازنازی» صدا می‌زند)، و گاهی نیز لحنی انتقادی دارد، مثلاً وقتی کسی تحمل سختی ندارد و از شرایط ساده نیز گلایه می‌کند.

    «نازنازی» بودن در بعضی بافت‌ها نشان‌دهنده‌ی زیاده‌خواهی، وابستگی به مراقبت دیگران یا ناتوانی در رویارویی با شرایط سخت است. به همین دلیل، این واژه گاهی برای اشاره به کودکانی استفاده می‌شود که بیش‌ازحد مورد محبت و توجه قرار گرفته‌اند و به کوچک‌ترین ناملایمتی واکنش نشان می‌دهند. در این معنا، معادل‌هایی مانند spoiled یا pampered مناسب‌تر هستند.

    از سوی دیگر، وقتی «نازنازی» در بافتی عاشقانه یا عاطفی به‌کار می‌رود، منظور کسی است که رفتاری شیرین، دل‌ربا، و دوست‌داشتنی دارد و با ناز و ادا، توجه و محبت اطرافیان را جلب می‌کند. در این معنا، شاید نتوان ترجمه‌ی دقیقی ارائه داد، ولی عباراتی مانند cutely fussy یا adorably sensitive می‌توانند بخشی از حس واژه را منتقل کنند.

    در ادبیات عامیانه و فرهنگ گفتاری فارسی، «نازنازی» یکی از واژه‌هایی‌ست که هم‌زمان بار احساسی، شخصیتی و فرهنگی دارد. گاهی نشانه‌ی لطافت و وابستگی است و گاهی نشانه‌ی ناز و نوازش‌طلبی. همین چندلایه بودن معنا، باعث می‌شود که این واژه جذاب و کاربردی باقی بماند و در ارتباطات خانوادگی، عاشقانه، یا دوستانه، نقشی خاص ایفا کند.

    «نازنازی» از آن دسته واژه‌هایی است که بیش از آنکه صرفاً یک توصیف فیزیکی یا رفتاری باشند، حامل نوعی احساس، لحن و رابطه‌اند. از این‌رو، در ترجمه‌اش به زبان‌های دیگر، آنچه بیش از واژه‌ی معادل اهمیت دارد، انتقال درست حس و بافت کاربردی آن است.

    ارجاع به لغت نازنازی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «نازنازی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نازنازی

    لغات نزدیک نازنازی

    • - نازل شدن
    • - نازل شدن بیماری بر
    • - نازنازی
    • - نازنده
    • - نازنده به خود
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.