آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ناکافی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / naakaafi /

poorly, inadequate, insufficient, meager, scant, scanty, stingy, deficient, in short supply

poorly

inadequate

insufficient

meager

scant

scanty

stingy

deficient

in short supply

نابسنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

بودجه‌ی شرکت برای بازاریابی ناکافی بود و این موضوع باعث شد مشتری‌های بالقوه‌ی خود را از دست بدهند.

The company's budget for marketing was deficient, causing them to miss out on potential customers.

توضیح او برای قانع کردن من ناکافی بود.

His explanation was insufficient to convince me.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ناکافی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناکافی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناکافی

لغات نزدیک ناکافی

پیشنهاد بهبود معانی