همچنین میتوان از نجاتبخش بهجای نجاتدهنده استفاده کرد.
deliverer, savior, saver, saving, rescuer, emancipator, redeemer, liberator, redeeming, rescuing, liberating
deliverer
savior
saver
saving
rescuer
emancipator
redeemer
liberator
redeeming
rescuing
liberating
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در زمانهای سخت روحیهی نجاتدهنده داشت.
She had a deliverer spirit in difficult times.
او در جلسهی بحران ایدهی نجاتدهندهای ارائه داد.
He offered a savior idea during the crisis meeting.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نجاتدهنده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نجاتدهنده