to demonstrate, to depict, to disclose, to display, to exhibit, to expose, to indicate, to show, to present, to reveal, to betry
برای نشان دادن اثر نور پنجره، نیمی از چهره را روشنتر کشید.
To show the effect of the window light, he highlighted half of the face.
مانوری که هدفش نشان دادن (به رخ کشیدن) قدرت نظامی بود
a maneuver intended to exhibit military power
to give a medal to
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کمیته تصمیم گرفت که به ورزشکار برجسته نشان بدهد.
The committee decided to give a medal to the outstanding athlete.
رئیسجمهور به قهرمان عملیات نجات نشان خواهد داد.
The president will give a medal to the hero of the rescue operation.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نشان دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نشان دادن