همچنین میتوان از به هدر دادن و هدر کردن بهجای هدر دادن استفاده کرد.
to fritter, to consume, to dissipate, to misspend, to squander, to waste, to misuse
to fritter
to consume
to dissipate
to misspend
to squander
to waste
to misuse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پیچوخمهای اداری که وقت مردم را هدر میدهد.
Bureaucratic mazes that waste people's time.
باید جلوی هدر رفتن سرمایهی عمومی را بگیریم.
We must stop public money being misspent in this way.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هدر دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هدر دادن