جانورشناسی bird, avian, fowl, ornitho-
پرنده دوری زد و بر شاخه نشست.
The bird circled and alighted on the branch.
پرندهی وحشی
wildfowl
flying, able to fly, flier, airborne
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از ماشینهای پرنده در نمایش هوایی تحسین کرد.
She admired the flying machines at the air show.
دانشمند به مطالعهی گونههای پرنده پرداخت تا الگوهای مهاجرت آنها را درک کند.
The scientist studied the flier species to understand their migration patterns.
کلمهی «پرنده» در زبان انگلیسی به bird ترجمه میشود.
پرندهها گروهی از جانوران خونگرم و تخمگذار هستند که معمولاً دارای پرهای پوششی، منقار بدون دندان و بالهایی برای پرواز یا حرکت هستند. آنها در انواع و اندازههای مختلف در سراسر جهان زندگی میکنند و از جنگلها و دشتها تا کوهها و شهرها یافت میشوند.
پرندهها نقش مهمی در اکوسیستمها ایفا میکنند؛ آنها به گردهافشانی گیاهان، کنترل جمعیت حشرات و حیوانات کوچک، و پراکندگی بذرها کمک میکنند. علاوه بر این، پرندهها به عنوان شاخصهای زیستمحیطی شناخته میشوند، به این معنی که سلامت جمعیت آنها میتواند نشاندهندهی سلامت کلی محیط زیست باشد.
رفتارهای متنوعی مانند مهاجرتهای فصلی، آوازخوانی، و ساخت لانه از ویژگیهای جالب پرندگان است که توجه دانشمندان و علاقمندان به طبیعت را جلب کرده است.
در فرهنگها و اساطیر مختلف، پرندهها نمادهای متعددی دارند؛ برای مثال، برخی پرندگان مانند قناری یا فنچ نماد شادی و آزادی هستند، و پرندگان شکاری مانند عقاب نماد قدرت و شجاعت به شمار میآیند. پرندهها همچنین در هنر، ادبیات و نمادپردازی انسانی جایگاه ویژهای دارند و الهامبخش شاعران، نقاشان و فیلسوفان بودهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرنده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرنده