۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

پرنده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جانوری با توانایی پر زدن

فونتیک فارسی

parande
اسم
جانورشناسی bird, avian, fowl, ornitho-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- پرنده دوری زد و بر شاخه نشست.

- The bird circled and alighted on the branch.

- پرنده‌ی وحشی

- wildfowl
دارای توانایی پرواز

فونتیک فارسی

parande
صفت
flying, able to fly, flier, airborne

- او از ماشین‌های پرنده در نمایش هوایی تحسین کرد.

- She admired the flying machines at the air show.

- دانشمند به مطالعه‌ی گونه‌های پرنده پرداخت تا الگوهای مهاجرت آن‌ها را درک کند.

- The scientist studied the flier species to understand their migration patterns.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرنده

  1. مترادف:
    طایر طیر مرغ

ارجاع به لغت پرنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرنده

لغات نزدیک پرنده

پیشنهاد بهبود معانی