فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

پلنگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • مثل نقش پوست پلنگ
  • فونتیک فارسی

    palangi
  • صفت
    brindled, striped, stripy, spotted
    • - طرح پلنگی

    • - striped pattern
    • - همه‌ی هال را کاغذدیواری پلنگی زده بودند.

    • - They had the hall done out in striped wallpaper.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت پلنگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پلنگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پلنگی

لغات نزدیک پلنگی

پیشنهاد بهبود معانی