آخرین به‌روزرسانی:

پلنگی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / palangi /

brindled, striped, stripy, spotted

مثل نقش پوست پلنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

طرح پلنگی

striped pattern

همه‌ی هال را کاغذدیواری پلنگی زده بودند.

They had the hall done out in striped wallpaper.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پلنگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پلنگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پلنگی

لغات نزدیک پلنگی

پیشنهاد بهبود معانی