آخرین به‌روزرسانی:

پلو به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

برنج پخته

فونتیک فارسی

polõ
اسم

غذا و آشپزی cooked rice, pilaf, rice

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

مهری مرغ را با پلو سرو کرد.

Mehri served the chicken with rice.

بشقاب پلو را به‌ سمت خودش کشید.

He pulled the plate of rice toward himself.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پلو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پلو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پلو

لغات نزدیک پلو

پیشنهاد بهبود معانی