غذا و آشپزی cooked rice, pilaf, rice
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مهری مرغ را با پلو سرو کرد.
Mehri served the chicken with rice.
بشقاب پلو را به سمت خودش کشید.
He pulled the plate of rice toward himself.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پلو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پلو