فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

چادر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پوششی زنانه برای حفظ حجاب

فونتیک فارسی

chaador
اسم

chador, veil

چادرش را انداخت.

She dropped her veil.

چادر صورتش را پوشانده بود.

A veil covered her face.

خیمه

فونتیک فارسی

chaador
اسم

tent, canvas, tabernacle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

آن‌ها در چادر زندگی می‌کردند.

They used to live under canvas.

قرارداد تسلیم در یک چادر امضا شد.

The capitulation agreement was signed in a tent.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چادر

  1. مترادف:
    حجاب سرانداز مقنعه
  1. مترادف:
    خرگاه خیمه سایبان سراپرده مظله شادروان

ارجاع به لغت چادر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چادر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چادر

لغات نزدیک چادر

پیشنهاد بهبود معانی