آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کامران به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / kaamraan /

successful, enjoying fruition, fortunate, in the catbird seat

successful

enjoying fruition

fortunate

in the catbird seat

کامیاب

بسیار کامران بوده‌ام که شغل مورد علاقه‌ام را پیدا کردم.

I've been fortunate to find a career that I love.

خودم را کامران می‌دانم.

I count myself to be fortunate.

اسم خاص
فونتیک فارسی / kaamraan /

masculine proper noun, Kamran

masculine proper noun

Kamran

نام مرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او برگشت تا کامران را ببیند.

He turned around to look at Kamran.

برای کامران یک نامه‌ی تبریک فرستاد.

He sent Kamran a congratulatory letter.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کامران

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
خوشگذران عیاش کامجو
متضاد:
ناکام نامراد
مترادف:
مترادف:
خوشبخت نیکبخت

ارجاع به لغت کامران

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کامران» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کامران

لغات نزدیک کامران

پیشنهاد بهبود معانی