کیفری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

وابسته به کیفر

فونتیک فارسی

keyfari
صفت
retributive, disciplinary, penal, statutory, punitive, criminal

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- اقدام کیفری در مورد آن‌هایی که رشوه گرفته‌اند

- disciplinary action against those who have taken bribes

- تخلف کیفری

- a penal offense

- قوانین کیفری

- punitive laws

- سیستم عدالت کیفری برای مجازات و بازپروری تخطی‌کنندگان طراحی شده است.

- The criminal justice system is designed to punish and rehabilitate offenders.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کیفری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیفری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کیفری

پیشنهاد بهبود معانی