فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

گذشت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بخشش، عفو

فونتیک فارسی

gozasht
اسم

mercy, lenity, leniency, forgiveness, sufferance, forbearance, lenience, toleration, tolerance, quarters, generosity, pardon, remission

گذشت خداوند از گناهان ما

God's forgiveness of our sins

گذشت بر توانا زیبنده است و بر ناتوان زیبنده‌تر

Forgiveness is befitting the mighty, but even more so the weak

عبور کردن، گذشتن

فونتیک فارسی

gozasht
اسم

passing, passage, transition, lapse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

گذشت سالها از دوستی آن‌ها نکاست.

The passing years did not diminish their friendship.

با گذشت زمان رابطه‌ی آن دو دوست به سردی گرایید.

With the passing of time, a distance grew between the two friends.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گذشت

  1. مترادف:
    اغماض بخشایش بخشودن چشم‌پوشی درگذشتن سماحت عفو عفو لوطی‌گری
  1. مترادف:
    سپری گذر

ارجاع به لغت گذشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گذشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گذشت

لغات نزدیک گذشت

پیشنهاد بهبود معانی