فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    گذشته به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    سپری‌شده، دیرین، سابق، قبل، ماضی

    فونتیک فارسی

    gozashte
    اسم صفت
    past, bygone, last, olden, yesterday, earlier, departed, former, gone, previous, antecedents, yore, advanced, preterit, preceding, far off

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    - رمان‌های تاریخی گذشته را زنده می‌کند.

    - Historical novels make the past come alive.

    - در گذشته پیشانی تبهکاران را داغ می‌زدند.

    - In the past, they used to brand criminals on the forehead.

    - گذشته را نمایان کردن

    - to shed light on the past
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد گذشته

    1. مترادف:
      پیش دیرین دیرینه سابق قبل قبل قدیم ماسبق ماسلف ماضی متقدم
    1. مترادف:
      سپری منقضی

    ارجاع به لغت گذشته

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «گذشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گذشته

    لغات نزدیک گذشته

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه