neckband, neckwear, pendant, neckerchief, neckpiece
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گردنآویز محبوبش را در مهمانی گم کرد.
She lost her favorite neckpiece during the party.
رئیس قبیله یک گردنآویز سنتی در مراسم پوشیده بود.
The tribal chief wore a traditional neckpiece during the ceremony.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گردن آویز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گردن آویز