آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

گریختن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / gorikhtan /

to run away, to escape, to flee, to decamp, to break away, to make one's escape, to wriggle, to scamper, to elope, to fly, to elude, to bolt, to abscond, to break loose, to bust out, to lam, to go on the lam

to run away

to escape

to flee

to decamp

to break away

to make one's escape

to wriggle

to scamper

to elope

to fly

to elude

to bolt

to abscond

to break loose

to bust out

to lam

to go on the lam

فرار کردن، متواری شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

گربه به‌محض اینکه در را باز کردیم، گریخت.

The cat run away as soon as we opened the door.

آن‌ها درست به‌موقع قبل‌از انفجار گریختند.

They escaped just in time before the explosion.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گریختن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
فرار کردن فلنگ‌بستن متواری‌شدن هرب

ارجاع به لغت گریختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گریختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گریختن

لغات نزدیک گریختن

پیشنهاد بهبود معانی