an atom, a tiny bit, iota, jot, smidgen, scintilla, mite, speck, tad, whit, modicum
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حتی یکذره عشق هم در وجودش نیست.
There is not an atom of romance in her.
یکذره نمک بزن!
Add a tiny of salt!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یکذره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یکذره