با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

He

hiː hiː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hes

توضیحات

HE در معنای هفتم مخفف لغت Her Excellency و His Excellency است.

HE در معنای هشتم مخفف لفت high efficiency است.

HE در معنای نهم مخفف لغت high explosive است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

pronoun A1
او (برای اشاره به سوم شخص مفرد مذکر (مرد یا پسر یا حیوان نر) که یک بار در جمله آمده است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He is my brother.
- او برادر من است.
- I looked at him and he looked at me.
- من به او نگاه کردم و او به‌ من نگاه کرد.
- He moved his head.
- او سرش را تکان داد.
- Don't be afraid of my dog, he likes children.
- از سگ من نترس، او بچه‌ها را دوست دارد.
pronoun
قدیمی کس (برای اشاره به فردی که جنسیت او در آن موقعیت مشخص نیست یا اشاره به آن جنسیت اهمیت ندارد)
- (Coleridge) he prayeth well, who loveth well both man and bird and beast.
- دعای خوب را کسی می‌کند که بیشترین محبت‌ها را هم نسبت به انسان‌ها و هم نسبت به پرندگان و چارپایان دارد.
- Each one of you knows what he (or he / she or they) must do.
- هریک از شماها می‌داند که باید چکار بکند.
- He who laughs last, laughs best.
- کسی‌ که آخر کار (یا آخر از همه) می‌خندد، بهترین خنده را می‌کند.
noun countable
نر (انسان یا حیوان)
- It's a he.
- نر است.
- This fish is a he.
- این ماهی نر است.
noun
مردانه (در ترکیب)
- Many critics argue that he-literature perpetuates harmful gender stereotypes.
- بسیاری از منتقدان استدلال می‌کنند که ادبیات مردانه کلیشه‌های مضر جنسیتی را تداوم می‌بخشد.
- The professor specializes in analyzing he-literature from the 19th century.
- استاد در تحلیل ادبیات مردانه‌ی قرن نوزدهم تخصص دارد.
noun
هِ (پنجمین حرف الفبای عبری) (הֵ)
- Did you learn the sound of He in Hebrew?
- آیا صدای هِ در زبان عبری را یاد گرفتی؟
- The letter "he" is an important component of many Hebrew words and phrases.
- حرف هِ جزء مهم بسیاری از کلمات و عبارات عبری است.
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (He) هلیم، عنصر هلیم، گاز هلیم (نماد شیمیایی عنصر Helium)
- He is a colorless, odorless, and tasteless gas.
- هلیوم گازی بی‌رنگ، بی‌بو و بی‌مزه است.
- He has the lowest boiling point of all the elements.
- هلیوم در بین تمام عناصر کمترین نقطه‌ی جوش را دارد.
abbreviation
سرکار عالی (برای اشاره به شخص مؤنث)، عالی‌جناب (برای اشاره به شخص مذکر) (با حروف بزرگ)
- I was honored to meet HE.
- مفتخرم که سرکار عالی را ملاقات کردم.
- HE delivered a powerful speech at the United Nations General Assembly.
- عالی‌جناب در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی مقتدرانه‌ای را ایراد کردند.
abbreviation
راندمان بالا، بهره‌وری بالا (با حروف بزرگ)
- Achieving HE is crucial for sustainable development.
- دستیابی به بهره‌وری بالا برای توسعه‌ی پایدار بسیار مهم است.
- HE ensures maximum output with minimal energy consumption.
- راندمان بالا این ماشین لباس‌شویی جدید چشمگیر است.
abbreviation
ماده‌ی منفجره‌ی قوی (با حروف بزرگ)
- The team used HE to breach the enemy's defenses.
- این گروهان از ماده‌ی منفجره‌ی قوی برای شکستن خطوط دفاعی دشمن استفاده کرد.
- The engineers tested the new HE prototype in a controlled environment.
- مهندسان نمونه‌ی اولیه ماده‌ی منفجره‌ی قوی جدید را در محیطی کنترل‌شده آزمایش کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد he

  1. A very light colorless element that is one of the six inert gasses; the most difficult gas to liquefy; occurs in economically extractable amounts in certain natural gases (as those found in Texas and Kansas)
    Synonyms: helium, atomic number 2
  2. pronoun
    Synonyms: this-one, this boy, this man, that boy, that man, this male animal, that male animal

Idioms

ارجاع به لغت he

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «he» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/he

لغات نزدیک he

پیشنهاد بهبود معانی