حساب پاک، بدون سوء سابقه، سابقهی خوب، پروندهی بیعیبونقص، آغاز دوباره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I hired her because of her clean slate.
او را بهدلیلِ سابقهی خوبش استخدام کردم.
I felt like I could start again with a clean slate.
احساس میکردم میتوانم دوباره از نو شروع کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clean slate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/a-clean-slate