با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Square One

American: ˈskwerwʌn British: skweəwʌn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

آغازگاه، محل شروع (کار و غیره)، خانه‌ی اول، خان اول
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد square one

  1. noun starting point
    Synonyms: beginning, clean slate, fresh start, new beginning, outset

Idioms

ارجاع به لغت square one

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «square one» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/square one

لغات نزدیک square one

پیشنهاد بهبود معانی