زندگی ناخوشایند، زندگی سگی، زندگی فلاکتبار، زندگی رقتآور، زندگی توأم با رنج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I have led a dog's life.
زندگی فلاکتباری داشتهام.
He's been leading a dog's life since his wife left him.
از وقتی که همسرش او را ترک کرد، زندگیای سگی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «a dog's life» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/a-dogs-life