معنی adenoid به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈædəˈnɔɪd ˈædɪnɔɪd

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more adenoid
صفت عالی:
most adenoid

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: adenoids

معنی‌ها

noun plural

پزشکی آدنوئیدها، غده‌مانندها، لوزه‌های حلقی

لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

adjective

پزشکی شبیه غده، منسوب به بافت غده‌ای و لنفاوی، غده‌مانند

adjective

پزشکی عظم لوزه حلقی، گرفتگی بینی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adenoid

noun A collection of lymphatic tissue in the throat behind the uvula (on the posterior wall and roof of the nasopharynx)

Synonyms: pharyngeal-tonsil, Luschka's tonsil, third tonsil, tonsilla pharyngealis, tonsilla adenoidea

ارجاع به لغت adenoid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «adenoid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adenoid

لغات نزدیک adenoid

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی