زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Afferent

ˈæfərənt ˈæfərənt

معنی afferent | جمله با afferent

adjective

(درمورد عصب) توبر، توبرنده، نقل‌کننده (به درون)، آوران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

afferent nerve

عصب آوران

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد afferent

  1. adjective transmitting impulses from sense organs to nerve centers
    Synonyms:
    sensory
    Antonyms:
    efferent
  1. noun a nerve that passes impulses from receptors toward or to the central nervous system
    Synonyms:
    sensory nerve afferent nerve

ارجاع به لغت afferent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afferent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/afferent

لغات نزدیک afferent

پیشنهاد بهبود معانی