آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Afferent

ˈæfərənt ˈæfərənt

معنی afferent | جمله با afferent

adjective

(درمورد عصب) توبر، توبرنده، نقل‌کننده (به درون)، آوران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

afferent nerve

عصب آوران

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد afferent

  1. adjective transmitting impulses from sense organs to nerve centers
    Synonyms:
    Antonyms:
  1. noun a nerve that passes impulses from receptors toward or to the central nervous system
    Synonyms:
    sensory nerve afferent nerve

ارجاع به لغت afferent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afferent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/afferent

لغات نزدیک afferent

پیشنهاد بهبود معانی