با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Airbrush

ˈerbrʌʃ ˈeəbrʌʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    قلم بادی، ایربراش، قلم رنگ‌پاش
    • - The art student used an airbrush to create a beautiful painting of a landscape.
    • - این دانشجوی هنر برای خلق نقاشی‌ای زیبا از منظره از قلم بادی استفاده کرد.
    • - The artist employed an airbrush to create a stunning mural on the side of the building.
    • - این هنرمند برای خلق یک نقاشی دیواری خیره‌کننده در کنار ساختمان از ایربراش استفاده کرد.
  • verb - transitive
    دست‌کاری کردن، دست بردن (با استفاده از ایربراش برای پوشاندن یا بهبود ظاهر چیزی) ایربراش زدن
    • - The photographer airbrushed the model's blemishes to make her skin look flawless in the magazine.
    • - عکاس لکه‌های مدل را دست‌کاری کرد تا پوست او در عکس مجله بی‌عیب به نظر برسد.
    • - The graphic designer airbrushed the image to remove any imperfections and enhance its overall quality.
    • - طراح گرافیک برای رفع هرگونه نقص و افزایش کیفیت کلی آن، در تصویر دست برد و آن را دست‌کاری کرد.
  • verb - transitive
    بهتر یا زیباتر از واقعیت نشان دادن، روتوش کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت airbrush

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «airbrush» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/airbrush

لغات نزدیک airbrush

پیشنهاد بهبود معانی