با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Aquaplaning

    ˈækwəpleɪnɪŋ ˈækwəpleɪnɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    انگلیسی بریتانیایی هیدروپلنینگ، آب‌پیمایش (هنگامی رخ می‌دهد که آب برجای‌مانده بر روی سطح جاده جلوی تایر خودرو انباشته می‌شود.)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The risk of aquaplaning increases on worn-out tires.
    - خطر هیدروپلنینگ در لاستیک‌های فرسوده افزایش می‌یابد.
    - Aquaplaning can lead to loss of control and accidents.
    - آب‌پیمایش می‌تواند منجر به از دست دادن کنترل و حوادث شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت aquaplaning

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «aquaplaning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aquaplaning

    لغات نزدیک aquaplaning

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند